به گزارش خبرنگار تشکلهای دانشجویی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بهاره نورمحمدی معاون سیاسی سابق خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه تهران درباب بسیج دانشجویی به مثابه امانت امام خمینی (ره) و نسبت آن با اندیشه مقاومت، ضمن مرور بر شکلگیری هویت انقلاب اسلامی به جایگاه امروزه بسیج و وظیفه آن به عنوان فرزندان امام روحالله (ره) پرداخت که تشریح آن را در ادامه میخوانید.
پرده اول: دوازده بهمن هزار و سیصد و پنجاه و هفت هجری شمسی
امام آمد، مردی از فراسوی باورهای ما، مردى از دودمان پیامبران و به شیوه آنان که برای مظلومان و محرومان و پابرهنگان تاریخ به پا خواست. در زمانهای که استخوان ملتها زیر چکمه مستکبران خرد میشد ولی صدای آنها به کسی نمیرسید، امام از نقش ملتها در تعیین سرنوشتشان سخن گفت، از مقاومت، ایستادگی و قیامی که از ۱۳۴۲ آغاز شده بود و اکنون وقت به ثمر رسیدن آن بود.
پرده دوم: بیست و دو بهمن هزار و سیصد و پنجاه و هفت هجری شمسی
روزی که سیلی حق بر صورت باطل نواخته و بار دیگر «جاء الحق و زهق الباطل»، ترجمه شد. روزی که هیبت توخالی سر سپردگان طاغوت، در جهنمى از آتش، خاکستر شد. روزی که موازنهها در سطح منطقه و جهان بر هم ریخت و انقلابی سوای از دوقطبی شرق و غرب به پیروزی رسید و قطبی جدید را بر مبنای اسلام ایجاد نمود.
امام خمینی (ره) به عنوان مصداق بارز «فَاستَقِم کما أُمِرتَ وَ مَن تابَ معَک»، نظریه مقاومت را هم در مقام نظر و هم در مقام عمل ترویج داد و پس آن بود که نگاه امتهای اسلامی به مقوله مقاومت تغییر کرد، کارآمدی و لزوم استقامت در برابر طاغوت بر آنان آشکار شد و حرکتهای مقاومتی با الگوبرداری از انقلاب اسلامی ایران در کشورهای اسلامی شکل گرفت.
پرده سوم: پنج آذر هزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری شمسی
انقلاب اسلامی همانگونه که به پشتوانه مردم محقق شد، برای حفظ آرمانها و تحقق اهداف جهانی خود نیز به بسیجی مردمی نیاز داشت. لذا در این تاریخ سرنوشتساز، به فرمان حضرت امام (ره) بسیج مستضعفین تاسیس شد تا بستری باشد برای تجمیع و شکلگیری ارادههای مردم در راستای نیل به اهداف متعالی انقلاب اسلامی. بسیجی که تجلی ارتش ۲۰ میلیونی ایران اسلامی بود و امام (ره) آن را شجره طیبه و لشکر مخلص خدا مینامید.
بسیجی که در طول ۴۵ سال تاریخ انقلاب اسلامی و بالاخص در ۸ سال دفاع مقدس، خالق بزرگترین حماسهها بوده است. بسیجی که در یک کلام تاریخ مصور دفاع از انقلاب اسلامی و مقاومت در برابر استکبار است.
در منظومه فکری امام خمینی (ره) بسیج یک تفکر است، یک فرهنگ اصیل که پیوندی ناگسستنی با اندیشه مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم دارد؛ چرا که بسیج در ذات خود، تجلی واقعی مقاومت است. مقاومتی که از ایمان و فداکاری سرچشمه میگیرد. تفکر بسیجی، هر لحظه و هر عرصه از زندگی انسان را با مفهوم استکبارستیزی گره میزند. تفکر بسیجی در حقیقت گواهی بر این است که هیچ تهدیدی، هیچ دشمنی و هیچ قدرتی نمیتواند اراده ملتهای آزاده را درهم بشکند.
بسیج در حقیقت نماد استقامت است؛ استقامتی که در آن انسان نه فقط برای دفاع از مرزهای جغرافیایی، بلکه برای حفظ ارزشها و آرمانهای الهی خود به میدان میآید. بسیج مصداق فریاد «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً» امیرالمومنین (ع) است؛ فلذا هر انسان آزادهای که در جبهه حق علیه باطل، قدمی برمیدارد، در چارچوب تفکر بسیجی جای میگیرد.
پرده چهارم: دو آذر هزار و سیصد و شصت و هفت هجری شمسی
درست چند ماه پس از پایان ۸ سال جنگ تحمیلی، امام روح الله(ره) در آخرین روزهای حیات جاودانه خویش، طی پیامی روشنگرانه و توام با آینده نگری دقیق که منبعث از بینش عمیق ایشان بود، فرمان تشکیل بسیج دانشجو و طلبه را صادر نمودند.
ایشان به درستی تشخیص داده بودند که دشمن پس از ناکامی در جبهههای سخت، تمام توان و همت خود را معطوف به جبهههای جنگ نرم خواهد کرد. لذا بسیج دانشجویی را به عنوان «یکی از ضروریترین تشکلها»، به دفاع از انقلاب و اسلام و پاسداری از اصول آن امر کردند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران دربخشی از پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه، فرمودند: «بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد. امروز یکی از ضروریترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند و فرزندان بسیجیام در این دو مرکز، پاسدار اصول تغییرناپذیر «نه شرقی و نه غربی» باشند».
معمار کبیر انقلاب اسلامی بسیج را نه صرفا محدود به مرزهای ایران بلکه در پی رسالتی جهانی تعریف میکردند. چنانکه در بخشی دیگر از پیام خود نیز به ضرورت ایجاد هستههای مقاومت اشاره کردند و فرمودند: «بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد».
حضرت امام (ره) در این پیام خطاب به بسیجیان فرمودند که: «شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است». حال آنکه بعد از حدود ۳۶ سال از صدور این پیام، کار هنوز به پایان نرسیده است و تکلیف همچنان باقیاست...
پرده پنجم: اکنون، سال هزار و چهارصد و سه هجری شمسی
ما فرزندان امام روح الله (ره) هستیم. اگرچه نه ۱۲ بهمن ۵۷ را دیدهایم و نه شوق انتظار آمدن امام و گلباران کردن مسیر مهرآباد تا بهشت زهرا را چشیدهایم. اگر چه در ۲۲ بهمن ۵۷ در خیابانها حضور نداشتیم که فریاد پیروزی سر دهیم و گل در لوله تفنگها بکاریم. اگرچه نه ۵ آذر ۵۸ را دیدهایم که در لحظه به فرمان اماممان لبیک بگوییم و یک نفر از ارتش ۲۰ میلیونی باشیم و نه حتی ۲ آذر ۶۷ را دیدهایم که ضرورت تشکیل بسیج دانشجویی را به گوش دل بسپاریم. اما ما فرزندان امام روح الله (ره) هستیم.
و اکنون ما فرزندان امام روحالله (ره) در زمانهای زیست میکنیم که نور حق و ظلمت باطل پیش از هر زمان دیگری در برابر چشمان جهانیان قرار گرفته است. در زمانهای که مظلومیت مظلوم و ظلم ظالم به اوج خود رسیده است. اکنون ما فرزندان امام روح الله (ره) در زمانهای نفس میکشیم که جنایت و قساوت و شقاوت وحوش بیبدیل دوران، راه نفس را بر ساکنان به حق فلسطین سد کرده است.
شاید نسل ما تا پیش از طوفان الاقصی عمده آن چیزی که از مقاومت فهم میکرد از لا به لای صفحات تاریخ و سطور کتابها بود اما اکنون اغراق نیست اگر بگوییم که ما در حال زیستن در مهمترین صفحات کتاب مقاومت هستیم.
امروز ریشههای درخت تناور بسیج را میتوان در کشورهای جبهه مقاومت جست و جو کرد. امروز همان هستههای مقاومتی که امام (ره) از آن سخن گفته بود در اقصی نقاط جهان همچون یمن، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، غزه و دیگر جوامع آزادیخواه شکل گرفته است و بسیج قدرتمندی را در برابر استکبار جهانی سامان داده است. امروز جبهه مقاومت به عنوان بسیج جهان اسلام، در حال تعیین سرنوشت این منطقه است.
و امروز ما فرزندان امام روحالله(ره) مکلفیم به امانتداری؛ امانتداری از تفکر بسیج و اندیشه مقاومت. این امانتداری تنها زمانی به درستی محقق خواهد شد که بار سنگین مسئولیت را بر دوش خود احساس کنیم، به هر آنچه تکلیف است عمل کنیم و در این مسیر کم نگذاریم. و اما تکلیف؛ تکلیف همان چیزیست که ولی امر امام خامنهای (مدظلهالعالی) به صراحت تعیین کردهاند و فرمودند: «بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند».
تکلیف در راستای ایجاد حرکت عمومی علیه استکبار جهانی است، چنانکه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) تاکید کردند: «دانشجویان ما با دانشجویان کشورهای اسلامی، کشورهای منطقه و حتّی فراتر از منطقه تماس داشته باشید. حقایق را برای آنها روشن کنید؛ آنچه را وظیفه همه جوانان دنیا است، به آنها یادآوری کنید تا یک حرکت عمومی و عظیمی در دنیا علیه استکبار به وجود بیاید».
تکلیف آن است که «مبارزه با استکبار را، مبارزه با نشانههای ظلم و تعدّی را، [مبارزهی] با نظم ظالمانه جهانی را متن زندگی خودتان قرار بدهید» امروز که فلسطین در خط مقدم مبارزه با استکبار قرار گرفته است، تنها نقطه درست برای ایستادن، در کنار فلسطین ایستادن است؛ همان نقطهای که «سمت درست تاریخ» است.
امروز که فلسطین، این جراحت دیرینه بر دل امت اسلامی، استوارتر از همیشه در برابر ظلم و جنایات رژیم صهیونیستی ایستاده است، باید بیش از هر زمان دیگری احساس مسئولیت کرد. امروز که جنایات شقیترین افراد در این کره خاکی بر کسی پوشیده نیست و جهانیان بیش از هر زمان دیگری گنجایش پذیرش حقایق را دارند، باید دانست که جبهه مقاومت تنها به میدانهای نبرد محدود نمیشود.
امروز عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جبهههایی هستند که نباید از آنها غافل شد. امروز «بیش از آنچه موشک و پهپاد و هواپیما و ابزارهای جنگی و مانند اینها تأثیر بگذارند در عقب راندن دشمن، رسانهها هستند که تأثیر میگذارند و دلها را تحت تأثیر قرار میدهند، ذهنها را تحت تأثیر قرار میدهند». امروز که سلطهگران جهانی در تلاشند تا حق را در پای منافع خود قربانی کنند «جنگ، جنگ رسانهای است» و نباید از آن غفلت کرد.
بسیج دانشجویی امروز باید همچون سپری محکم، در برابر جنگ نرم دشمن ایستاده و تفکر مقاومت را در دل دانشگاهها و در میان دانشجویان و عموم مردم گسترش دهد. امروز فعالیتهای ضدصهیونیستی و ضداستکباری در دانشگاهها بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد. امروز دانشجوی بسیجی باید داستان انسان مقاوم فلسطینی را روایت کند، باید اهمیت جهاد تبیین در حمایت از جبهه مقاومت را بداند. باید فریاد مظلوم باشد و نگذارد که در میدان مبارزه با ظالم، شبهه یا تردیدی برای کسی وجود داشته باشد.
اینها همان ماموریتهای مهمی است که امام روحالله (ره) نیز سالها پیش به آن امر کردند. اکنون ما باید به این ندای تاریخی پاسخ دهیم. باید هر لحظه و هر آن از خود بپرسیم که: آیا به اندازه کافی همت گماشتهایم؟ آیا به درستی امانتداری کردهایم؟